اگر زبولون سیمنتوف، تنها یهودی ساکن در افغانستان را در نظر نگیریم، تنها اقلیت دینی موجود در افغانستان هندوها و سیکهای این کشورند که پس از ستم فراوان، قرار است این کشور را ترک کنند.
بر اساس گزارش رسانههای بینالمللی، پس از این که یک تیم یازده نفره از هندوها و سیکهای افغانستان، این کشور را ترک کرده و به هندوستان رفتند، حالا یک گروه ۱۸۰ نفره آنان نیز برای رفتن به هند آماده میشوند. به این ترتیب، از مجموع هفتصد نفری هندوها و سیکهایی که در افغانستان زندگی میکنند، تنها پانصد نفر باقی میمانند که آنان نیز در نوبتهای بعدی این کشور را ترک خواهند کرد.
مشخص نیست پس از رفتن این پانصد نفر، نریندر سینگ خالصه، تنها نماینده اقلیت هندو و سیک افغانستان در مجلس هم این کشور را ترک خواهد کرد یا مانند زبولون سیمینتوف، تنها شهروند غیرمسلمان افغانستان باقی خواهد ماند.
حضور سیکها و هندوها در افغانستان، تاریخ چندصد ساله یا چند هزارساله دارد. نخستین بار تاریخ بیهقی که در قرن پنجم هجری نوشته شده، حضور هندوها را در افغانستان تثبیت میکند. اما آثار تاریخی کشف شده در اثر کاوشهای باستانشناسی، نشان میدهد که هندوها حتی قبل از زمان کوشانیها در زمان فرمانروایی سلسله موریا در قرن سوم پیش از میلاد هم در افغانستان حضور داشتهاند.
سیکها نیز از قرن شانزدهم میلادی به این سو در افغانستان حضور داشتهاند. به خصوص پس از لشکرکشی بریتانیاییها به افغانستان که اکثریت سربازان قشون انگلیسها را سیکها تشکیل میداد، آنان در افغانستان باقی ماندند. هندوها و سیکها در روند تاریخ نقش اساسی در پا گرفتن افغانستان امروزی داشتند. به طور مثال دیوان نرنجن داس که خود دانش نظامی آموخته بود، به عنوان وزیر دارایی دولت امان الله تعیین شده بود. هندوها و سیکها در تجارت نیز نقش اساسی داشتند و مهمترین صرافیهای افغانستان در دست هندوها بود. هندوها و سیکها نه تنها در کابل حضور داشتند، بلکه در شهرهایی چون هلمند، قندهار، ننگرهار، هرات و حتی سمت شمال افغانستان نیز پراکنده بودند.
با کودتای هفتم اردیبهشت و سقوط جمهوریت، تعدادی از هندوهای سرشناس و متمول، افغانستان را ترک کرده و بیشتر به کشورهای غربی از جمله آمریکا و کانادا مهاجرت کردند. براساس آمارهای موجود، در دهه شصت شمسی تعداد هندوها و سیکهایی که در افغانستان مانده بودند به ۳۰ هزار تن میرسید. در حالی که گفته میشود پیش از کودتای هفتم اردیبهشت، ۲۰۰ هزار هندو و سیک در افغانستان حضور داشتهاند. سقوط حکومت دکتر نجیب الله و روی کار آمدن مجاهدین، جنگهای خانمانبرانداز داخلی را باعث شد.
هندوها و سیکهای افغانستان نیز از این جنگها آسیب زیادی دیدند و تعداد زیادشان مجبور شدند تا از ترس جنگ افغانستان را ترک کنند. آن تعدادی هم که با سرسختی مقاومت کردند و در افغانستان مانند، برخوردهای تند تبعیضآمیز طالبان از افغانستان راند. به این ترتیب در افغانستان پیش از سقوط طالبان به تعداد انگشتان دست و پا هندو و سیک در افغانستان باقی مانده بودند. با سقوط طالبان و آمدن حکومت دموکراتیک، تعداد زیادی از هندوها و سیکهایی که به کشورهای همسایه رفته بودند. به افغانستان برگشتند.
حتی تعدادی نیز به این امید که افغانستان جای امنی است، به این کشور برگشتند اما در برگشت مشخص شد که بیشتر اموال و مایملکشان توسط گروههای مختلف غصب شده بود. تعداد کمی از هندوها و سیکها توانستند اموال خود را پس بگیرند. حتی معابد هندوها و سیکها نیز غصب شده بود. با تمام این احوال این اقلیت دینی در افغانستان باقی ماندند تا مانند سرنوشت دیگر هموطنهای خود را تجربه کنند اما متاسفانه افغانها کمتر با آنان احساس هموطنی کردند. دو حمله انتحاری خونین و ترور و تهدید هندوها و سیکها آنها را مجبور کرد تا دیگر این کشور را از آن خود ندانند.
با این که محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان با فرمان خود یک کرسی در مجلس نمایندگان را به هندوها و سیکها اختصاص داد اما حمله انتحاری فروردین امسال که بیش از ۲۰ تن از هندوها و سیکها را در کابل به قتل رساند، آخرین امید برای ماندن در افغانستان را از آنان گرفت.
حالا دومین گروه آنان پس از حمله انتحاری فروردین ماه و نهمین گروه آنان در ۱۹ سال گذشته افغانستان را ترک میکنند. طبق تصمیم دولت هند، این کشور تمامی هندوها و سیکهای افغانستان را خواهد پذیرفت و به زودی افغانستان کشوری که سالیان دراز محل حضور پیروان ادیان مختلف بوده، میرود که کشوری بدون اقلیت مذهبی شود.